خداجونم شکرت که حرام به ما نمی افته
یه روز که داشتم از سر کار می رفتم خونه طبق معمول هر روز سوار تاکسی شدم . موقع پیاده شدن ٢٠٠تومن کرایه ی هر روز و به راننده دادم . ولی راننده گفت :١٠٠ تومن دیگه باید بدی منم گفتم : من هر روز اینقدر کرایه میدم خلاصه یه ١٠٠ تومنی بهش دادم .
داشتم پولامو حساب می کردم که دیدم ای دل غافل نصف ١٠٠ تومن تو کیفم مونده ناراحت شدم با خودم گفتم : الان راننده فکر می کنه از قصد بهش پول نصفه دادم داره فحشم میده . سریع ١٠٠ تومن به حساب راننده انداختم صندوق صدقات .
چند روزی گذشت ، مامان ازم پرسید ؟ پری یه ١٠٠٠ تومنی تکه شده افتاده کوچه ماله تو بوده گفتم : نه .
از امیر پرسید ؟ گفت اره یه مسافر بهم ١٠٠٠ تومنی نصفه داده . یاد خودم افتادم گفتم : خدایا من که از قصد این کارو نکردم بعدشم به جاش صدقه انداختم ولی برام خیلی جالب بود ١٠ برابر از دست رفت
خدایا شکرت اینم یکی دیگه از نعمت های خوبیه که به من و خانوادم دادی حرام به ما سازگار نیست .
الهی شکر