پری شب

یه روز خوب

1391/8/15 8:18
نویسنده : پری
190 بازدید
اشتراک گذاری

امروز مونا بازم بهم گفت : پری پاشو برو چقدر این کلمه رو دوست دارم دستش درد نکنه که اینقدر هوامو داره .

رفتم 2تا سنگک گرفتم ساعت 11 خانه بودم مامان و رضوان می خواستن برن بیرون به منم گفتن : بیا بریم ولی ترجیح دادم بمونم خانه برا نهار یه ابگوشت چرب و چیله درست کردم .  بعداز بستن در زودپز رفتم سراغ جارو برقی یه جاروی حسابی کشیدم پنجره هارو هم باز گذاشتم تا هوای اتاق ها عوض شه بعد از کشیدن جارو رفتم سراغ حیاط به یاد روزای تابستان حیاط شستم .

بعد رفتم سراغ زودپز یه کم دیر شده بود و لوبیاها وا رفته بودن خلاصه ظرفای نهارو هم حاضر کردم مامان و رضوان نهار دیر امدن طفلی مامان چقدر از دست ما می کشه حالا کو تا جبران کنیم خیر سرمان

 چقدر این حرف می زنه سرم درد گرفت.                          ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

پگاه مامان آرتین
8 آبان 91 17:03
سلام گلم.دست خانوم دردنکنه.خسته نباشی.توچنین مواقعی که لوبیا وا می ره آبگوشت روبکوب وصداشم درنیار.خوشمزه هم می شه.ولی آفرین.مرسی که به سایت آرتینم سر می زنی.دوست دارم


اخه گلم پوست لوبیاها جدا شده بود امده بودروی اب من ارتین جونو خیلی دوست دارم ازت ممنونم که بهم سر می زنی نازنینم
سارا
8 آبان 91 21:31
آفرین دختر خانه دار و با سلیقه
زود باش دیگه زود باش وقتش شده هاااااااااا


تازه سارا کلی هم از وقتش گذشته دیگه حوصلشو ندارم
مهتاب
9 آبان 91 8:14
خوشبحالت مونا انقدر هواتو داره
ولی خیلی خوب نیست همکارت حرف بزنه مخت سوت بکشه


مونا حرف نداره خداروشکر می کنم به خاطر این نعمت خوبی که به هم داده الهی شکر
مامان رهام
9 آبان 91 10:30
بابا بیچاره اینقدم زشت نیست
مهدی
9 آبان 91 11:08
یه کلاس آشپزی باید براتون بذارم



حتما شرکت می کنم داداشی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پری شب می باشد