پری شب

بی احترامی به مادر

1391/7/15 16:24
نویسنده : پری
260 بازدید
اشتراک گذاری

   شکلکهای جالب آروین

یه روز که داشتم می رفتم خونه توی ماشین یه CD داشت می خواند یه داستان شنیدم که دلم خواست شما هم بخونین.

 توی یه شهر مرد نجاری زندگی می کرد که یه مادر پیر و مریض داشت یک شب یکی از مردمان ان شهر خواب دید که به بهشت رفته قصر بسیار زیبائی در انجا بود پرسید که این قصر مجلل ماله کیست ؟

ندا امد  که برای یک نجار مشهور ساخته شده . همینکه محو در تماشای قصر بود ناگهان اسمان رعد و برق وحشتناکی زد و قصر ویران شد از خواب پرید .

به میان شهر رفت و در مورد نجار پرس و جو کرد  . بلاخره ادرس را پیدا کرد .به نزد مرد نجار رفت و خوابی را که دیده بود تعریف کرد و با تعجب پرسید ؟ نمی دانم چرا رعد و برق قصر را ویران کرد .

در این حین نجار گریست و شروع به تعریف کرد مادر مریضی دارم این روزها حسابی اذیتم می کنه . یک روز با خودم گفتم : 15 سال بزرگم کرده 2سالم بهم شیر داده این 17 سال ، حدود 30 سال است که دارم ازش مواظبت می کنم پس دیگه وظیفه ای ندارم این بود که به دلیل عصبانیت سلیی به گوش مادرم زدم  . محبت های 30 ساله ام با یک سیلی بر باد رفت .

نتیجه : هر قدر هم برای پدر و مادر زحمت بکشیم بازم تمام عمر مدیون محبت هایشان هستیم و خداوند بزرگ احترام گذاشتن به پدر و مادر را از وظایف مهم ما قرار داده .

شکلکهای جالب آروین

تقدیم به همه ی پدر  ، مادرای زحمتکش و مهربون .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پری شب می باشد