پری شب

تولد

سلام بچه ها یه خبر مهم......   امروز یه روز شاد    روز مبارکباد     روز شکفتن تو     روز عشق  ومیلاده عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه                                                          زندگیم با بودنت درست مثل بهشته ...
4 شهريور 1391

بدون عنوان

سلام به همه ني ني وبلاكيا اين وب و ناسيل جون دوست عزيزم برام ساخته دستش درد نكنه از مونا جونم تشكر ميكنم مامان رهام اخه از طريق وب رهام با نايسل اشنا شدم مرسي دوستاي خوبم   ...
2 شهريور 1391

توهم

  شکر خدا که زنده ماندم وتونستم روزه بگیرم خدایا ازت عیدی می خوام قبولی روزه ی همه ،نجات گرفتارا  شفای همه ی بیمارا ،خوشبختی  دوستام، یه کار درست حسابی همراه با ارامش فکری برا خودم وسلامتی افراد خانوادم وهمه ی دوستانم و.....................................    خدایا خیلی حرفا برا نوشتن داشتم ولی نمی دونم چرا حوصله ندارم بازم دلم گرفته از دست این روزگار بی مروت امسال قسمت نشد نماز عید فطر بخونم تا سال دیگه کی مرده ،کی زنده خدا  می دونه که هستم یا نه امیدوارم که اگه نبودم خدا گناهانم را بخشیده باشه تا بتونم ارام زیر خروارها خاک بخابم الهی امین خدایا یاد تنهایی و...
2 شهريور 1391

بی هدف

فقط درد دل ما رو خدا می داند اوبهترین راز نگه دار ادمی است . ...
28 مرداد 1391

تمنا

معشوقه ای پیدا کرده ام بنام روزگار ......این روزها سخت مرا در آغوش خویش به بازی گرفته است. از دردهای کوچیکه که آدم می ناله .....ولی وقتی ضربه سهمگین باشه ادم لال می شه  . حقیقت انسان به آنچه اظهار می کند نیست ..بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن ناتوان است ... بنابراین اگر خواستی اورا بشناسی نه به گفته هایش بلکه به نا گفته هایش گوش بسپار   .        ...
25 مرداد 1391

ادم فضول

چیزاییکه دیروز نوشتم فقط درد دل بود همین وبس اما اگه می دونستم باعث ناراحتی دو تا از دوستای خوبم می شه هیچ وقت نمی زاشتمش ولی انسان اول باید مطمئن بشه بد حرف بزنه مونا جونم ببخش که به خاطر من اعصابت خورد شد دیروز فقط حوصله نداشتم دلم خوش بود هرچی رو که دوست دارم می تونم بنویسم ولی افسوس همه رو باید بریزم تو دلم بی خیال می گذره خدا مبین حق خیلیم بزرگه خودش همه چیزو درست می کنه بازم  معذرت این دفعه برا نوشته هام رمز می زارم اینجوری خیلی بهتره باعث رنجش بی مورد بعضی ها نمی شه    ...
24 مرداد 1391

مادر

امروز مي خوام از يكي از زيباترين آفريده هاي خدا حرف بزنم  مادر اين موجود زيباي جهان آفرينش (از كجا بگم يادمه موقعي كه بچه بودم اولين پناهم بودي وحالا كه بزرگ شدم محكمترين تكيه كاهمي..).   مامان گلم هيچ وقت تنهام نزاشتي ازت ممنونم همش مي گفتم: موقعي كه بزرگ شدم تمام زحمت هايي رو كه برام كشيدي جبران مي كنم. ولي افسوس قدر هيچ كدوم ندونستم چه شبهائيكه تا صبح بالاي سرم بيداربودي موقعي كه تب داشتم همش دستمال خيس روي بدنم مي زاشتي هيچ وقت لبخند زيباتو ازم دريغ نكردي حتي وقتيكه خيلي ناراحت بودي نازنينم دلم ميخاست هرچي كه دوست داشتي برات اماده مي كردم .            ...
23 مرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پری شب می باشد